روزاناروزانا، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

فرشته زیبای من روزانا

26 ماهگی

دخترک زیبایم یک ماه دیگه بزرگ شدی.این روزها خیلی شیطون و باهوش تر شدی. حواست به همه چی هست.جلوت نمیشه حرف زد .سریع میگیری. سوره توحید قشنگ میخونی.کلی انگلیسی بلدی که از دوستت النا یاد میگیری. اتاقتم بعد ترک شیر جدا کردم.وقتی میخوابی بعد میزارمت رو تختت.فقط خیلی سخت میخوابی. این ماه چندتا تولد داشتیم کلی هم ذوق میکردی.عاشق تولدی. اینم از عکسهای این ماه.البته یکم کیفیت نداره چون همش با گوشیم میگیرم     بابا بیشتر غروبها میره زمین فوتبال برای دویدن یه روز شمارو هم برد اینم السا جون.مامانش اینها اسباب کشی داشتن بعد خونه مامان کهرمی اومد خونه ما ...
27 ارديبهشت 1395

روز پدر

به یاد پدر مهربانم     تقدیم به آنانی که پدر از دست داده اند، ❣   آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو ... 🕯 تو کجایی پدرم...؟ ! 🕯 آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو ... 🕯 بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا ... 🕯 آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو ... جانِ من حرف بزن ! امر بفرما پدرم .❣ ❣ آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو ... کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو ... پدر ای یاد تو آرامش من ...! امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟ ! جانِ من زود بیا بغلم کن پدرم &nb...
2 ارديبهشت 1395

تولد السا جون

14 فروردین تولد السا جون بود ولی چون شنبه بود 19 فروردین پنجشنبه براش تولد  گرفتن.خیلی بهت خوش گذشت فک میکردی تولد خودته. شما با هم خیلی وابسته این چون خونه مامان کهرمی با هم هستین.از بچگی با هم هستین من و خاله هانیه هم با هم همکاریم. چند روزه که همش  میگی من و السا با هم دوقلوییم.خیلی همدیگرو دوست دارین. دختر خوشگلم خلاصه شیر ترک کردی .برای خوابیدن خیلی سختته.شبا میخوای بخوابی تو کرییر میخوابی.روزهای اول تا نصف شب بیدار بودی.یک هفته ای واقعا من وبابا از کم خوابی کلافه شده بودیم.همش لج بیرون داشتی.الانم هنوز کامل از سر...
1 ارديبهشت 1395
1